واژگانی از جنسِ شور و مهر و شیدایی
از اونجا که ظاهراً عاقِّ خواهر شدم
و دیگه توفیقِ ارتباط و پیوند و تماس با او رو ندارم
همینجا باهاش میحرفم؛
خواهرِ نازدانه ام
خیلی اندیشناکِتَم
(یعنی تو فکر تو ام)
الهی داداشت برات بمیره که توی خونه اسیر شدی
برای تو که عادت نداری، خیلی سخته میدونم
اونم توی غربت و تنهایی
خیلی دوست داشتم الان که شرایط سخت شده نزدیکت بودم و برات باعث خیر و برکت و شادی میشدم
یه روز آرزوم با حقیقت پیوند میخوره، مطمئنم
خواهرِ عزیزم؛
اگر هر چه سختیها آوار بشن روی سرت
ولی تو از پسِ همه شون بر میایی
سعهی صدر و متانت و آرامشی که ازت سراغ دارم میتونه همهی سختیها رو شکست بده
خواهرِ گُلَم، نگذار زندگی تو رو توی خودش حل کنه
مطمئنم، توی زندگی و دشواریهاش غرق نمیشی
ناسلامتی تو خودت غریق نجات بقیه هستی
آفرین به خواهر قوی و مهربون و آروم و دوست داشتنیِ خودم